امید !!!

امید !!!


به زودی

می روم تا نبودن هایم

با بودن هایم جشن می گیرم


می نوشم همه دور بودن هایم را

نزدیکترین هایم را سلامت باش می گویم


دور می ریزم نداشته هایم را

داشته هایم را قاب می گیریم


وصله می زنم دلشکستگی هایم را

با خوشیهایم لباس نو می دوزم


شاید همین روزها همین ساعت ها همین دقیقه ها و ثانیه ها

به زودی باشد

در انتظار کور کور من

به زودی

به زودی

نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:24 ب.ظ

آفرین شمیم خانم

خیلی پیشرفت کردی خداروشکر

سعی کن هر چیزی رو که بهت یاد دادم

ازشون استفاده کنی

میلاد مامانم این قدر شیطونی نکن سربه سر مامانیتون نذارین شما ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد