دیگر هیچ ...

دیگر هیچ ...


فقط من میدانم و سکوت دیوار

و شاید هم خدا

اشکهای نیمه شبان 

و سپیده دم فردا

نقابی با آرامش 

و دیگر هیچ ....



پس از رفتن عزیز ،  شعر «دیگر هیچ ...» زینت ساز اعلامیه پرگرفتنش شد ...


فقط من میدانم

و سکوت دیوار

و البته خدا

اشکهای روان نیمه شبان 

پدری که نیست

و دیگر هیچ ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد