واژه ها ...

واژه ها ...


گاه واژه ای می افتد به راه

می رود تا آن سوی نگاه


گاه تا آسمان بی کران پر می کشد 

دل بی تاب کسی را سر می کشد 


گاه محو اقیانوس می شود 

فراموشی را یادآور می شود 


گاه خودش را در جنگل گم می کند 

سراسیمگی را باور می کند 


گاه در جاده ای غریب مسافر می شود 

با ذهنی قریب درگیر می شود 


بس عجیبند این واژه ها

در کمین دلند این واژه ها


می شکنند دلی از سر شوق

سرسری جان می دهند به احساسی نو


هم نفس دهند هم نفس گیرند 

وه چه بی گناهند این واژه ها !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد