برخورد با حس !!!

 برخورد با حس !!!

 

نمی دونم به حسم چی بگم این روزها  

بهش بگم تبریک میگم که این همه روی اعصابم راه می ری 

 

بهش سلام برسونم و براش پیام بزارم که برو دیگه از دستت خسته شدم نمی خوام ببینمت  

 

 همین طور که دارم با گوشی همراهم ور می رم زمزمه کنم برو یه وقت دیگه بیا شاید سرم خلوت شده باشه  

 

برم پیشش رو در رو صاف صاف توی چشماش نگاه کنم و بهش بگم تو محشری فقط یه کم حالمو بد می کنی  

 

وقتی دیدمش یه دفعه بی مقدمه سرش داد بزنم حسش نیست الان باهات گرم برخورد کنم 

 

بدون حتی نگاهی بهش فقط سرمو زیر بندازم و یواشی بگم ازت می ترسم دیگه نیا پیشم 

نظرات 1 + ارسال نظر
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.taheri.blogsky.com

سلام
مطالب جالب بودند و استفاده کردم ممنون می شوم در صورت تمایل به کلبه اشعار من هم سری بزنی
به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد