بوسه ی آخر

بوسه ی آخر


چه زود با دلم آشنا شدی 

و چه بی صدا روی قلبم پا گذاشتی

رفتی ، رفتنت برایم گران تمام شد

می سپارمت به خدا با بوسه ی آخرینم


بوسه ی آخر اما طعمی دیگر داشت

زهرش تمام جانم را مسموم کرده است

ولی برای تو طعم آزادی داشت


بوسه ی آخر برای من آخر دنیا بود

برای تو اما شروع تازه ی یک زندگی بود


بوسه ی آخر برای من اتمام احساس تازه متولد شده ام پس از سال ها بود

برای تو خندیدن به سادگی دلهره هایم بود


می بوسمت برای آخرین بار ولی نه برای اینکه تنت را زهرآگین کنم

می بوسمت برای بار آخر تا زهرآگینی تنت را بزدایم


می بوسمت برای آخرین بار نه برای اینکه برایت انتهای دنیا رو به ارمغان بیاورم

می بوسمت برای بار آخر تا آسودگی و آزادی را برایت بر جا بگذارم


آخرین بوسه ام را در قلبت خواهم کاشت

تا با آن احساس زیبایی عاشق شدن رو به دیگران هدیه بدهی

شاید روزی به یادت بیاورد که احساس عاشق شدنت از آن من بود برای اینکه دیگران را با آن سیراب کنی


و من خوش حال خواهم شد که به همه این احساس را هدیه بدهم

این بهترین یادگاری خواهد بود که از تو برایم بر جای خواهد ماند


هدیه عشقم به همه با بوسه ی آخرینم که در قلبت کاشته ام!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
نوید جمعه 30 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.asrejomeyepiyaderow.blogfa.com

سلام !
موفق باشید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد