سردرگمی روزمره ...

سردرگمی روزمره ...


وقتی که منتظر کسی نیستی ثانیه ها سوار بر اسب راهوار سریع از کنارت می گذرند

و گاهی که چشم به راهی دوخته ای ثانیه ها هم به تو دهن کجی می کنند ...


وقتی دلتنگی ، هیچ کس دلش برات تنگ نمیشه که حتی با یک پیام کوتاه یادی ازت بکنه

ولی وقتی دلت تنگ نیست و مست دیداری همه به ناگاه دلتنگت میشن می خوان بهت سر بزنن !!!


گاهی که افسرده ای هیچ کس نیست نگاهت کنه غمتو از چشمات بخونه

ولی همین که شروع کردی به خنده همه چپ چپ نگاهت می کنن که چه خبرشه این امروز !!!


وقتی دلت پره از هر چی که دو رو برته هیچ کس پیدا نمی شه سرتو بگیره توی دستاش و بگه تادلت می خواد داد بزن من هستم 

اما موقعی که آرومی و همه چی مرتبه همه می گن باز چت شده امروز سرحال نیستی انگار !!!


وقتی دوست داری یکی باشه پیشت که براش درد و دل کنی و از غصه هات بگی از اونی که پیشته می شنوی برو بابا بسه دیگه من خودم یه عالمه غصه دارم تو دیگه حرفشم نزن

ولی همین که خودتو به شادی می زنی همه می گن عجب دل خوشی داره این !!!


خوب حالا من موندم با این همه سردرگمی

منتظر باشم یا نباشم

دلتنگ باشم یا نباشم

افسرده باشم یا بخندم

دلم پر باشه یا این که آروم باشم

برای کسی درد و دل کنم یا خودمو به شادی بزنم !!!


نظرات 1 + ارسال نظر
الــــــــی شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ب.ظ http://goodlady.blogsky.com

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود....

همینــــــــــــــــــ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد