گاهی ...
گاهی قلبی برایت می تپد از دور
نگاهی نگرانت است از دور
سایه ای رنگارنگ است برای تو از دور
و تو هیچ نمی بینی فقط به خاطر هاله ای دور تا دور تو
گاهی صدایی برایت می لرزد از دور
در احساسی پنهانی از دور
در ذهنی ماندگاری از دور
و تو هیچ نمی دانی تنها به خاطر زندانی بودن در افکار تو
گاهی چشمی تو را می خواند از دور
دستی برایت آغوش گشوده است از دور
عشقی منتظرت است از دور
و تو هیچ احساس نمی کنی به خاطر کشتن تمام حس تو
گاهی ....
گاهی قلبی برایت می تپد از دور
دستی برایت آغوش گشوده است از دور
خیلی خیلی خیلی خیلی عالی بود
واقعا احساسات قشنگی پشت متن وجود داره